Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


˙·٠•●♥حس زیبا ♥●•٠·˙

نمے دونــے تو این روزا چقــدر از زندگے سیــرم

دارم مے میــرم از اینکه تو رفتــے و نمے میــرم

نمے دونــے تو این روزا چقدر یاد تــو مے افتــه

تــه دنیـام نزدیکه نگاه کن کـے بهت گفتم

کجا باید برم بــے تو، تویے که قـدّ ِ دنیامــے

که هر جایــے رو مـے بینم نبینم پیش چشمـامے

بـرم هر جاے این دنیا شبــم با بغض دمسـازه

آخه هر جا یه چیزے هست منُ یاد تــو بنـدازه

نمـے دونم تو این برزخ کے از این درد مے میـرم

نمـے دونم چرا یک شب فراموشـے نمےگیرم

منُ اینجا بکُـش وقتے قراره تازه رویـا شــے

اگه تا آخــر دنیــا قراره تــو دلم باشــے....

خیلی سخته یکیو از همه ی زندگیت بیشتر دوست داشته باشی

ولی بره ویکی دیگه رو پیدا کنه

وبگه ببخشید عزیزم ما باهم تفاهم نداشتیم!!!!!!!

چرا؟آخه چرا اینقد نامردی؟

گریه کردم گریه هم این بار آرامم نکرد

  هرچه کردم ـ هر چه ـ آه انگار آرامم نکرد

    روستا از چشمِ من افتاد، دیگر مثلِ قبل

     گرمی آغوش شالیزار آرامم نکرد

     بی‌تو خشکیدند پاهایم کسی راهم نبرد

   دردِ دل با سایه‌ی دیوار آرامم نکرد

خواستم دیگر فراموشت کنم اما نشد

   خواستم اما نشد، این کار آرامم نکرد

     سوختم آن‌گونه در تب، آه از مادر بپرس

      دستمالِ تب‌بُر نم‌دار آرامم نکرد

     ذوق شعرم را کجا بردی؟ که بعد از رفتنت

  عشق و شعر و دفتر و خودکار آرامم نکرد

تمام قدرت ام را گذاشتم ...

برای نگه داشتن اولین قطره ی اشک ...

بعد از رفتن تو ...

نشد که نشد ...

چکید چکید چکید ...

آنقدر چکید که می توان با آن بیابانی را سیر آب کرد ...!

خدا خیر بدهد کفشهای بندی را ....

که رفتنت را حتی دقیقه ای به تاخیر می اندازند ..

درد را از هر طرف که بنویسی همان درد است 

 

 

+نوشته شده در جمعه 2 فروردين 1392برچسب:درد,رفتن,طرف,بنویسی,نوشتن,همان,اکنون,پرواز,باز,قفس,سود,متن زیبا,اموزنده,عکس,عکس زیبا,عکس تنهایی,ساعت20:40توسط وحید SODAGAR | |

دور نرو

بیا کنار دلم

من غیر از این هایی که مینویسم

نوازش هم بلدم....

+نوشته شده در شنبه 19 اسفند 1391برچسب:نوازش,عشق,اغوش,عکس زیبا,عکس,عکس,عاشقانه,متن عاشقانه,نوشتن,مینویسم,دور,رفتن,بغل,عکس,دختروپسر,ساعت17:56توسط وحید SODAGAR | |

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 68 صفحه بعد